زلف بر باد مده تا ندهی بر بادمناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادممِی مخور با همه کس تا نخورم خون جگرسر مکش تا نکشد سر به فلک فریادمزلف را حلقه مکن تا نکنی در بندمطُرّه را تاب مده تا ندهی بر بادمیار بیگانه مشو تا نبری از خویشمغم اغیار مخور تا نکنی ناشادمرخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلمقد برافراز که از سرو کنی
آزادمشمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما رایاد هر قوم مکن تا نروی از یادمشهرهٔ شهر مشو تا نَنَهم سر در کوهشور شیرین منما تا نکنی فرهادمرحم کن بر من مسکین و به فریادم رَستا به خاک در آصف نرسد فریادمحافظ از جور تو حاشا که بگرداند رویمن از آن روز که در بند
توام آزادم در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 32 تاريخ : دوشنبه 24 مهر 1402 ساعت: 17:51